۱۳۹۴ اسفند ۷, جمعه

تیغ اوکام





سایت ویکی پدیا، در توضیح تیغ اوکام می نویسد:

تیغ اوکام یا اُستُرهٔ اوکام اصلی منسوب به ویلیام اوکام، منطق‌دان و فیلسوف انگلیسی است. در قرن ۱۴ میلادی ویلیام اوکام اصلی را مطرح کرد که به نام اصل «تیغ اوکام» شناخته شد. طبق این اصل، هر گاه دربارهٔ علت بروز پدیده‌ای دو توضیح مختلف ارائه شود، در آن توضیحی که پیچیده تر باشد احتمال بروز اشتباه بیشتر است و، بنابراین، در شرایط مساوی بودن سایر موارد، توضیح ساده تر، احتمال صحیح بودنش بیشتر است.[1] چرا در یخچال خانه هیچ غذایی نیست؟! آیا گروهی ازسارقان بین‌المللی آن را خالی کرده‌اند؟ آیا یخچال شیئی ساخته فضایی هاست که هر غذایی را ناپدید می‌سازد؟ یا اینکه دلیل خالی بودن یخچال، این است که هم اتاقی من و دوستانش دیشب گرسنه بوده‌اند؟

  ریچارد داوکینز استدلال می‌کند که باور به خدا کمکی به فهم جهان نمی‌کند و تنها چیزی اضافی و زاید است، و بنابراین باید حذف شود.[2]



نقد و بررسی



1. به راستی جای تعجب است که بر اساس فرض فوق، گمان کنیم که امری به نفع بیخدایی ثابت می گردد. گذشته از نگرش مسیحیانی همچون ریچارد سوئین برن که وجود خدا را ساده‌ترین توضیح برای تجربه‌های مذهبی می‌داند[3] اساساً توضیح جهانی که خدایی ندارد، بسیار پیچیده تر از توضیج جهانی است که خالقی نامخلوق دارد، فقط کافی است که انسان درک کند که هر چیزی نیاز به خالق و سازنده ندارد، بلکه چیزی محتاج خالق است که نبودنش قابل تصور باشد. در مقابل جهانی که هیچ خدایی ندارد، نیاز به توضیحاتی پیچیده بر سر چگونه به وجود آمدنش، چگونه به شکل فعلی رسیدنش و چگونگی ایجاد حیات در یکی از سیاراتش، دارد؛ توضیحاتی که هنوز هم از سوی منکرین خدا، به صورت قانع کننده و قطعی ارائه نشده است. پس تیغ اوکام، به ضرر بیخدایی است و نه به نفع آن.



2.نباید فراموش کرد که تیغ اوکام لزوماً درست نیست، یعنی احتمال وقوع اشتباه در توضیح ساده تر می تواند و ممکن است، بیشتر باشد. در واقع همیشه ساده ترین توضیح، صحیحترین توضیح نیست. مثلاً در مثال فوق فرض کنید به راستی دزدی به خانه آمده و گرسنه بوده و محتویات یخچال را نیز خورده است و لذا در یخچال هیچ غذایی نیست. اینجا بر اساس تیغ اوکام، احتمال خطا در اینکه هم اتاقی ها یخچال را از غذا خالی کرده باشند کمتر است، ولی واقعیت این است که دزد این کار را کرده است. باز به عنوان یک مثال، توضیح یک نوجوان از وضعیت ستارگان آسمان خیلی ساده تر از توضیحات یک ستاره شناس است، ولی توضیحات پیچیده تر ستاره شناس، صحیحتر است.

3.چرا باید گمان کنیم که یک توضیح هر چه پیچیده تر باشد، حتمال خطا هم بیشتر می شود؟ مگر پیچیدگی چه خاصیتی دارد که احتمال خطا را بالا می برد؟ مغز در پیچیدگیها بیشتر به اشتباه می افتد تا در امور ساده. شما اگر یک محاسبه پیچیده داشته باشید، بیشتر ممکن است، اشتباه کنید تا اینکه بخواهید یک عمل جمع ساده را انجام بدهید، پس در واقع علتش جهل انسان است، چون پیچیده نیاز به علم و دقت بالاتری دارد، بنابراین معیار می شود علم و جهل انسان، اگر تحلیل پیچیده، علمی باشد درست است و اگر تحلیل ساده، غیر علمی باشد، نادرست است. لذا معیار پیچیده و ساده بودن نیست.

4.از طرف دیگر، سادگی و پیچیدگی مرتبط با ذهن مخاطب است، نه مربوط به درستی یا خطا پذیری خود گزاره. اشتباه به بداهت و عدم بداهت گزاره ها و یا شکل قیاس مربوط می شود، نه به سادگی یا پیچیدگی آن.

پی نوشت:

[1] برایان مگی - داستان فلسفه: ترجمهٔ مانی صالحی علامه.

[2] Massimo Pigliucci, Nonsense on Stilts: How to Tell Science from Bunk, University of Chicago Press, p. 235.

[3] Richard Messer, Does God's Existence Need Proof?, Oxford University Press, pp. 31-32.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

انکار خدا از انکار خورشید در ظهر یک روز آفتابی دشوارتر است.