۱۳۹۴ اسفند ۱۶, یکشنبه

تیغ هیچنز






 سایت ویکی پدیا، در توضیح تیغ هیچنز، می نویسد:

  تیغ هیچنز قانونی در شناخت‌شناسی (یک تیغ فلسفی) است که بیان می‌کند بار اثبات بر دوش کسانی است که ادعایی را مطرح می‌کنند، و اگر فرد مدعی شانه خالی کند، حریف او نیازی به آوردن برهانی بر ضد ادعای بی‌اساس مطرح‌شده ندارد. نام آن از کریستوفر هیچنز (۱۹۴۹-۲۰۱۱) گرفته شده که آن را به این شکل فرموله کرده‌است:
«هر چیزی که بدون مدرک اظهار داشت می توان بدون مدرک رد کرد.»

تیغ هیچنز در واقع ترجمه‌ای از ضرب‌المثل لاتین "Quod gratis asseritur, gratis negatur" است که حداقل از اوایل قرن ۱۹ به‌کار می‌رفته‌است، ولی برابر انگلیسی هیچنز این مفهوم را در قرن ۲۱ مشهور کرد. برای مثال، این اصطلاح توسط فعال بی‌خدایی ریچارد داوکینز در کنفرانس تد ۲۰۰۲ به‌کار رفته‌است:
«بار [اثبات] بر دوش شماست که بگویید چرا، بر دوش بقیه ما نیست که بگوییم چرا نه.»

داوکینز با این نسخه خود، علیه ندانم‌گرایی استدلال کرده‌است، زیرا موضع آن را نسبت به بی‌خدایی "ضعیف" می‌داند چون ندانم‌گرایی از قضاوت در مورد ادعاها خودداری می‌کند، حتی اگر کاملاً ابطال‌پذیر نباشند، بسیار بعید است که درست باشند

نقد و بررسی:

1. هر چیزی را که بدون مدرک اظهار می شود، نمی توان بدون مدرک قبول کرد. وقتی نتوان قبول کرد، اگر رد کردن به معنای نپذیرفتن باشد، رد شده است، ولی اینکه بخواهد انکار و ابطال بشود، باید مدرکی برای عدم امکان وجودش آورد. اگر مردی هزار سال پیش وجود چیزی به نام باکتری را نمی پذیرفت، منطقی عمل کرده بود، زیرا مدرکی برای وجود باکتری وجود نداشت، ولی اگر ادعا می کرد که باکتری وجود ندارد، ادعایش باطل بود، زیرا نبودن مدرک برای چیزی، دلیل بر نبودنش نیست، چنانکه باکتری واقعاً وجود داشت، ولی در آن زمان، ابزار شناخت بشر برای شناسایی آن، دارای دقت کافی نبود.

2. هم رد و هم اثبات هر دو نیاز به مدرک دارند. چیزی که مدرک ندارد می گوییم مدرک نداریم و نمی توانیم بدون مدرک انکارش کنیم. اگر من به شما بگویم موجود فضایی وجود دارد و مدرکی ارائه نکنم، شما ادعایم را نه انکار می کنید و نه می پذیرید. چون ما سه حالت داریم:
الف.می دانیم که وجود دارد
ب. می دانیم که وجود ندارد
ج. نمی دانیم وجود دارد یا ندارد
 دو حالت اول نتیجه مدارک و حالت سوم نتیجه عدم مدرک است. وقتی نمی دانیم چیزی وجود دارد یا وجود ندارد، نمی توان بدون مدرک آن را رد کرد، صحیحتر آن است که بگوییم نبودنش اثبات نشده که رد شود؛ مگر اینکه رد کردن، چنانکه در بالا نوشتیم، به معنای نپذیرفتن باشد و نه انکار کردن.

3. این صحیح است که بار اثبات به دوش مدعی است، و وقتی من بگویم خدا هست، بار اثبات به عهدۀ من است، ولی وقتی هم که یک بیخدا بگوید خدا نیست، بار اثبات به عهدۀ خودش است. اگر بیخدایان می گفتند: «نمی دانم خدا هست یا نه» آنگاه بار اثبات به عهدۀ آنها نبود.

۶ نظر:

بابک گفت...

همان طور که یک خدا باور می گوید خدا هست، خدا ناباور هم حق دارد عقیده اش را بیان کند و لزومی به اثبات آن ندارد
با استذلال شما هیچکس هم نباید بگوید خدا هست چون نمی تواند آنرا ثابت کند، باید بگوید فکر می کنم، معتقدم خدا هست
راهی که شما اینجا می روید، تفتیش عقیده است

http://khodabavar.blogspot.com/ گفت...

با سلام. جناب بابک، بعید می دانم هیچ خردمندی این سخن شما را بپذیرد که ما اینجا تفتیش عقیده کرده ایم یا گفته ایم بیخدا، یا به تعبیر شما خداناباور نباید عقیده اش بیان کند.

بحث بر سر دلیل است. دلایل ما برای اثبات خدا، مشخص است و هر کس خدشه ای وارد می داند، اعلام کند تا پاسخ بدهیم. در مقابل، طرفداران «بیخدایی منفی» می گویند نیازی به اثبات عدم وجود خدا نیست، و همین که به زعم خودشان دلیلی برای خدا نیست، برای اثبات نبودن خدا کافیست. در این مطلب هم یکی از دلایل آنها را رد کرده ایم.

در این وبلاگ ما در مورد دلایل بحث داریم و طرز فکرها.

ناشناس گفت...

منظور از این تیغ فلسفی این است که کسی که برای ادعایش مدرکی ارایه نمی‌کند نمی‌تواند از طرف مقابل برای رد ادعایش مدرک بخواهد. من وجود هر چیزی را می‌توانم ادعا کنم و بعد از شما بخواهم ادعایم را با مدرک رد کنید. مثلا شما می‌توانید ثابت کنید هیولای اسپاگتی پرنده وجود ندارد؟ همین مغالطه‌ای که خودتان از آن استفاده کردید اینجا بر علیه شما عمل می‌کند. من می‌گویم که علم هنوز آنقدر پیشرفت نکرده که به وجود آن پی ببرد. بنابراین نمی‌شود آن را رد کرد. میلیون‌ها ادعای مسخره می‌توان ارایه داد و ادعا کرد که هیچکس نمی‌تواند آن‌ها را رد کند.

http://khodabavar.blogspot.com/ گفت...

جناب ناشناس، متأسفانه کامنت شما را تازه امروز دیدم.



فرمودید: «منظور از این تیغ فلسفی این است که کسی که برای ادعایش مدرکی ارایه نمی‌کند نمی‌تواند از طرف مقابل برای رد ادعایش مدرک بخواهد.» ما که در متن پست به این شبهه اشاره کردیم و پاسخش را هم ارائه کردیم:

هر چیزی را که بدون مدرک اظهار می شود، نمی توان بدون مدرک قبول کرد. وقتی نتوان قبول کرد، اگر رد کردن به معنای نپذیرفتن باشد، رد شده است، ولی اینکه بخواهد انکار و ابطال بشود، باید مدرکی برای عدم امکان وجودش آورد. اگر مردی هزار سال پیش وجود چیزی به نام باکتری را نمی پذیرفت، منطقی عمل کرده بود، زیرا مدرکی برای وجود باکتری وجود نداشت، ولی اگر ادعا می کرد که باکتری وجود ندارد، ادعایش باطل بود، زیرا نبودن مدرک برای چیزی، دلیل بر نبودنش نیست، چنانکه باکتری واقعاً وجود داشت، ولی در آن زمان، ابزار شناخت بشر برای شناسایی آن، دارای دقت کافی نبود.

اگر برای پاسخی که ارائه کردیم، جوابی دارید، به جای تکرار متن شبهه، جواب را ارائه کنید.



فرمودید: «من وجود هر چیزی را می‌توانم ادعا کنم و بعد از شما بخواهم ادعایم را با مدرک رد کنید. مثلا شما می‌توانید ثابت کنید هیولای اسپاگتی پرنده وجود ندارد؟»

این مسئله را نیز در جای خودش پاسخ داده ایم:

از نظر علمی وقتی کسی ادعایی دارد، باید برای آن دلیل داشته باشد. چه ادعای وجود و چه ادعای عدم. به همین جهت، کسی که ادعای وجود مثلا دراکولا یا هری پاتر را دارد، باید وجودش را اثبات کند. اما وقتی نتوانست آنرا اثبات کند، ما می گوییم دلیلی بر وجود داشتنش، نداریم. بنابراین تا زمانی که دلیلی قانع کننده برای عدم چنین موجوداتی نداشته باشیم، گفتن اینکه افسانه هستند یا وجود ندارند، گفتاری علمی نیست، و صرفا از روی تسامح است.

پیشنهاد می کنم این مقاله را بخوانید:
http://khodabavar.blogspot.com/2016/07/atheism.html

اما در مورد هیولای اسپاگتی پرنده نیز، ما تا وقتی دلیلی بر نبودنش نداشته باشیم، نمی گوییم وجود ندارد، ولی وقتی دلیلی بر وجود یا عدمش نداشته باشیم، می گوییم: نمی دانیم هست یا نیست.

پیشنهاد می کنم این مقاله را بخوانید:
http://khodabavar.blogspot.com/2016/09/Flying-Spaghetti-Monster.html



فرمودید: «همین مغالطه‌ای که خودتان از آن استفاده کردید اینجا بر علیه شما عمل می‌کند. من می‌گویم که علم هنوز آنقدر پیشرفت نکرده که به وجود آن پی ببرد. بنابراین نمی‌شود آن را رد کرد. میلیون‌ها ادعای مسخره می‌توان ارایه داد و ادعا کرد که هیچکس نمی‌تواند آن‌ها را رد کند.»

در پاسخ عرض می کنیم:

در مورد مغالطه ای که به ما نسبت می دهید، مغالطات در علم منطق بازشناسی و دسته بنی شده اند. بفرمایید ما دقیقاً کدام مغالطه از مغالطات شناخته شده در علم منطق را مرتکب شده ایم. و فراموش نکنید که یکی از مغالطات شناخته شده در علم منطق، مغالطۀ «این مغالطه است» می باشد، که فرد مغالطه گر، در این مغالطه بدون اینکه طرف مقابلش مرتکب مغالطه شده باشد، او را متهم به مغالطه کردن می نماید.

و اما در مورد ادعاهایی که می فرمایید مطرح می کنید و می گویید علم هنوز آنقدر پیشرفت نکرده که به وجود آن پی ببرد، اگر به راستی عقل و علم راهی برای رد ادعاهای شما نداشته باشند، آنها را انکار نمی کنیم، ولی در عین حال، تا زمانی هم که دلیلی برای باور به آنها نداشته باشیم، آنها را نخواهیم پذیرفت.

ما نباید نگاهی سیاه و سفید به همه چیز داشته باشیم. گاهی ما می دانیم که چیزی هست، گاهی می دانیم که نیست، و گاهی هم نمی دانیم که هست یا نیست. باید این حالت سوم را نیز در نظر بگیریم، تا مرتکب مغالطۀ نفی سایر شقوق نگردیم.

کبوان گفت...

ممنون از مطالب خوبی که می نویسید . این مطالب رو می خونم حس خوبی پیدا می کنم. برای یادگیری اصول منطق منبعی (منابعی) معرفی می کنید؟

http://khodabavar.blogspot.com/ گفت...

با عرض سلام. دوست عزیز از لطف شما متشکرم. همانطور که مستحضر هستید، منطق یک علم است و در مورد آن کتب زیادی نوشته شده است. اگر مایل هستید در سطح مبتدی در مورد منطق بخوانید، کتاب منطق کاربردی تألیف علی اصغر خندان رو پیشنهاد می کنم و اگر مایل هستید که در سطح متوسط رو به بالا منطق را مطالعه کنید، منطق مظفر را پیشنهاد می کنم.